لعل لیلا

گاهی، نگاهی، یادی...

لعل لیلا

گاهی، نگاهی، یادی...

نوشته ها، خاطرات، آرزوها و افکار لیلا دولت آبادی...

فصل دوم – ورود به کربلا

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۳:۵۹ ب.ظ

و حسین وارد شد...

امروز دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری است...

کربلا، میزبان است و اهل بیت دردانه پیامبر (صلوات الله علیهم اجمعین) میــهمان..

زینب نگران است. حسین را می­نگرد که با یاران خود اتمام حجت می­کند: «اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگی‌شان بگذرد. هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند. سپس پرسید: آیا اینجا کربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محل فرود آمدن ما و مرکبهایمان و ریخته شدن خونهایمان.
همه فرود آمدند، بارها را کنار فرات گشودند، خیمه‌ای برای حسین ـ علیه السلام ـ و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین ـ علیه السلام ـ در خیمه‌اش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود، حضرت، اشعار «یا دَهرُ افًّ لکِ من خلیلٍ...» را می‌خواند».

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۵
لیلا دولت آبادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی