لعل لیلا

گاهی، نگاهی، یادی...

لعل لیلا

گاهی، نگاهی، یادی...

نوشته ها، خاطرات، آرزوها و افکار لیلا دولت آبادی...

بعضی آدم­ها خیلی قابل ترحم اند...
آدم دلش میسوزه! گاهی آدمیزاد به کجا میرسه؟!
از این همه توجه به یک غریزه حالم به هم میخوره!!! بعضیا که تو زندگیشون هر نوع روابط نامشروعی رو داشتن و تمام محدودیت ها رو شکستن و به ته این روابط رسیدن، دنبال یه راه فرار از پوچی هستن!  گاهی اوقات به دنبال ارضای حس سرکششون به روابط با همجنس رو میارن، گاهی به خود ارضایی مشغول میشن ولی باز هم جز پوچی چیزی عایدشون نمیشه...
خنده دار که نه، گریه داره که گاهی اوضاع این ادم ها مورد حسرت بعضی بدبختا قرار میگیره!!! بعضی بدبخت ترها هم گاهی از حقوق نداشته این افراد در جامعه (مثلا همجنسگرایان) دفاع میکنن!!! زندگی ارزش این همه توجه به یک غریزه رو نداره!!!


نمی دونم چقدر عقده باید در وجود آدمی باشه تا برای گشودن عقده های درونی خود به کارهایی دست بزنه که هیچ حیوانی به آن رو نمی آورد؟؟!!

چه حماقتی که فکر می کند به این طریق می تواند عقده گشایی کند!!!

زندگی واقعا ارزش این همه تمرکز و وقت گذاشتن روی غرایز رو نداره!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۰۲
لیلا دولت آبادی

کدام یک از ضرب‌المثل های زیر با نماینده نامی دلسوز فتنه کار دارد؟

الف- پسران نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.

ب- کم گوی و گزیده گوی چون در، تا زاندک تو جهان شود پر

ج- پسر کو ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش نخوانش پسر...

د- این ره که تو می روی به ترکستان است!!!!!!!!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۱۲:۴۴
لیلا دولت آبادی

در روزهای اخیر علی مطهری شدیدا خبر ساز شده به حدی که در خواب هم نمی دیده است این همه نام پدر را زنده کند!!!

دفاع جانانه وی از سران فتنه در مناسبت های گوناگون، دفاع از زندانیان سیاسی، زیر سوال بردن قوه قضائیه و اتهام مستقل نبودن به این قوه، رسیدن بوی استبداد به مشام مطهری و ... از جمله شاهکارهای اخیر وی است.
ولی ناگهان عکاس ما عکسی را از وی شکار کرد که نوید پشیمانی وی را می داد!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۱۵:۱۵
لیلا دولت آبادی

من فهمیدم من فهمیدم من همه چی رو فهمیدم! (با لحن اون گربه خنگه تو فیلم گربه آوازه خون)
یه سری دوستان راجع به قرار داد کرسنت نوشته بودن و توضیحاتی داده بودن که علاقه بنده رو به اصل ماجرا زیاد کرد و مطالعاتی انجام دادم و الان دوس دارم چیزایی که فهمیدم رو اینجا بذارم تا در تاریخ ثبت شود:
عباس یزدان پناه یزدی همکلاسی سابق مهدی هاشمی رفسنجانی 12 سال پیش در زمان انعقاد قرار داد فروش گاز به امارات، به بخش وسیعی از اطلاعات محرمانه و پرونده های وزارت نفت توسط دوست معلوم الحال خود دسترسی پیدا می کند. وی یکی از افرادی است که در انعقاد قرار داد ننگین کرسنت که فروش گاز را به مدت 25 سال به امارات با قسمت بسیار پایین موجب میشد، دست داشته است. قرار داد در زمان اصلاحات منعقد شد و در آن زمان هم انتقاداتی به عقد این قرار داد وارد شد.

قرار بود که این قرارداد از پایان سال ۲۰۰۵ میلادی اجرایی شود اما با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد در سال 2005 و دلایل ارائه شده از سوی دیوان محاسبات کشور مبتنی بر وجود فساد در این پرونده و در نظر گرفته نشدن منافع ملی متوقف شد و موضوع به دیوان لاهه ارجاع داده شد. در دولت گذشته اسناد خوبی در سطح بین المللی جمع شده بود و این اسناد در اختیار دیوان لاهه گذاشته شد، مبنی بر اینکه فساد در پرونده کرسنت وجود داشته است. اسنادی که لازم بود از سازمان مبارزه با مفاسد انگلیس، کامپیوترهای عباس یزدان پناه یزدی که شاهد ماجرا بود و پس از ارائه توضیحاتی در دادگاه مفقود شد، صرافی ها و مراجع بین المللی جمع آوری شد و مشخص شده بود که رشوه ها به چه طریقی و به چه افرادی پرداخت شده تا این قرارداد به ثمر بنشیند.

پرونده کرسنت در دیوان لاهه هنوز در حال بررسی است و با وجود اینکه وجود فساد در این قرارداد برای بخش داوری دیوان لاهه به اثبات رسیده اما هنوز داوری نهایی انجام نگرفته است. در این مدت می بایست از سوی ایران سه نوبت خلاصه فساد موجود در کرسنت به دیوان لاهه ارسال شود که دو نوبت گذشته ارسال شده و هم اکنون وزارت نفت دولت یازدهم باید تا جمعه این هفته سومین خلاصه فساد را به دیوان لاهه ارسال کند.

نکته قابل تامل اینجاست که برخی مسئولین فعلی وزارت نفت همان افرادی هستند که 12 سال پیش در انعقاد این قرارداد ننگین  نقش داشتند و حالا باید بین آبروریزی از خود و یا غرامت  ۸ تا ۱۰ میلیارد دلاری به جهت اجرا نکردن قرار داد در موعد مقرر (2005) یکی را انتخاب کنند. انتخابی که دولت را بر سر دو راهی منافع ملی یا شخصی گذاشته است...

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۱۶:۰۰
لیلا دولت آبادی

روضه امشب سنگین است، روضه گودی قتلگاه...

لحظات آخربود. ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) یکه و تنها بر روی خاک افتاده بود، بدن پر از زخم، پر از خون. صدای استغاثه ­ی حضرت بلند بود، عبدالله بن حسن طفل سیزده ساله امام حسن مجتبی (علیه السلام)، از خیمه بیرون آمد و به سوی میدان دوید. او می­ دوید و زینب به دنبال او... امام حسین (علیه السلام) به خواهرش فرمود او را نگه‌دار. اما عبدالله خود را رهانید و به حسین رسید: به خدا از عمویم جدا نمی‌شوم. نامردی بنام ابجر بن کعب به طرف امام حسین (علیه السلام) حمله کرد؛ دست عبدالله بود که سپر عمو شد و فریاد زد: وای مادرم!

امان از دل حسین در این لحظه...امان از دل حسین. چه می توانست بگوید به طفلی که لحظه­ های آخر عمر خود را می گذراند: عزیز دلم صبر کن،  به زودی به دیدار پدرت می شتابی...

و حرمله ملعون تیری انداخت و عبدالله به دیدار پدر رفت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۰
لیلا دولت آبادی

بروید فرزندانم! بروید دسته‌گل‌های برومند زینب کبری، بروید فدای حسین شوید!
همه‌ی عالم به فدای حسین! در این بهترین کارِ عالم، چه حاجت به استخاره؟ چه چیز زیباتر از تکه‌تکه شدن برای زیباترین شاه‌کار خلقت؟ بروید و آسمان را بیش از این منتظر بارش ابرهای پریشانش نگذارید. بروید و روی خاک را به بوی مُشک سرخ‌فامتان رنگین کنید. بروید، که شما و مادر، همه فدای حسین

zainab

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۱:۴۶
لیلا دولت آبادی


نوحه بنشین تا به تو گویم زینب حسین فخری مداح جنوبی

بنشین تا به تو گویم زینب

غم دل با تو بگویم زینب

بعد من قافله سالار تویی خواهر من

خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من

         دختر حیدر کرار تویی خواهر من

         خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۱:۰۶
لیلا دولت آبادی

مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود

زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود


بی شانه نیز می شود امروز سر کنم

                                                            زلفی که سوخته گره اش وانمی شود

 

درد رقیه تو پدر جان یتیمی است                   درد سه ساله تو مداوا نمی شود
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۹
لیلا دولت آبادی

و حسین وارد شد...

امروز دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری است...

کربلا، میزبان است و اهل بیت دردانه پیامبر (صلوات الله علیهم اجمعین) میــهمان..

زینب نگران است. حسین را می­نگرد که با یاران خود اتمام حجت می­کند: «اما بعد، مردم برده دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگی‌شان بگذرد. هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند. سپس پرسید: آیا اینجا کربلاست؟ گفتند: آری. فرمود: اینجا جای محنت و رنج است؛ اینجاست محل فرود آمدن ما و مرکبهایمان و ریخته شدن خونهایمان.
همه فرود آمدند، بارها را کنار فرات گشودند، خیمه‌ای برای حسین ـ علیه السلام ـ و خانواده و فرزندان او افراشته شد. خیمه برادران و عموزادگان را اطراف خیمه او زدند. حسین ـ علیه السلام ـ در خیمه‌اش نشست و به اصلاح شمشیرش پرداخت. چون غلام ابوذر نیز با او بود، حضرت، اشعار «یا دَهرُ افًّ لکِ من خلیلٍ...» را می‌خواند».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۹
لیلا دولت آبادی

یادش بخیر...

تو زیر زمین حسینیه حاجی بابا، همه نوه های قد و نیم قد وایمیستادیم و این نوحه قدیمی خاطره انگیز رو قبل مراسم هرشب دهه اول محرم  برای مردم میخوندیم...

 


سرود زیبای  بازاین چه شورش است... رو گروه سرود بچه های آباده در دهه 60 اجرا کردن و برای خیلی ها خـــــــــاطره درست کردن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۵:۰۴
لیلا دولت آبادی